باربدباربد، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره

پسرم باربد

نوروز 94

روز سال نو امسال شنبه بود و ما طبق معمول سالهاي قبل براي ناهار روز عيد رفتيم كرج خونه بابابزرگ..بعد از خوردن ماهي خوشمزه سال نو و كمي استراحت بعداز ظهر با كلي اسباب بازي هايي كه به باربد عيدي داده بودن برگشتيم تهران خونه مامان فهيمه و دايي.. باربد از بين اين همه اسباب بازي هايي كه براش خريده بودن عاشق  ارگش شده بود و تو اسمونا سير ميكرد...خلاصه شب با مامانم اومديم خونمون تا صبح زود حركت كنيم.. با قراري كه با معصومه گذاشته بوديم ساعت 9 صبح تو عوارضي قم بوديم هوا باروني و كمي سرد بود همونجا صبحانه خورديم تا اونا هم رسيدن و بعد از ديد و بازديد بدون هيچ وقفه اي به طرف يزد حركت كرديم... ساعت نزديك 3 بعد از ظهر بود كه رسيديم و تو خونه...
25 خرداد 1394

خرداد 94

بنام خدا امروز دو شنبه 25 خرداد 94مي باشد.باربد كوچولوي مامان از ديروز ابله مرغان گرفته و مهدكودك نيومده و قراره تا اخر اين هفته پيش مامانم باشه و اخر هفته بريم طالقان و يك هفته اونجا بمونيم. اخر اين هفته هم ماه رمضان شروع ميشه و فرصت خوبي هم براي منه كه اونجا وباشم و راحت تر روزه هامو بگيرم. روزاي بعد از تعطيلات  عيد به سرعت سپري شدن و خودشونو به اخر خرداد رشوندن. تو اين مدت من و باربد هر روز ميومديم سر كار و بعداز ظهر پارك يا خونه مامانم خيلي روزا تا يك ساعت بعد از تعطيلي مهد كودك ما تو محوطه بازي بوديم وباربد و حسين بازي ميكردن. هيچ اجباري براي هيچ كاري وجود نداشت. هفته اخر ارديبهشت عروسي عمه عاطفه باربد بود و تو اون هفته يكم ك...
25 خرداد 1394
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسرم باربد می باشد